- ۱ نقطه
- ۰۷ شهریور ۹۳
شاید مسیر جلوی کلاسهای مدرسه سولدی را ۸۰-۹۰ بار رفتیم اومدیم٬ از نیمه شب تا ۴ صبح!
از کجاها حرف زدیم و به کجاها رسیدیم. در بین حرفها چقدرشون برام نقاط روشنی بود که انگار سالهاست قبولشون دارم. از این حرفها که موقع شنیدنشون تند تند سر تکون میدی و «احسنت» میگی!
اما از یه جایی به بعد اصلا تایید یا رد حرفهات تو ذهنم نبود فقط و فقط داشتم فکر میکردم که چقدر از تو علاقه در دلم هست٬ چقدر...
.
« خَیْرُ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ کَانَ مَأْلَفَةً لِلْمُؤْمِنِینَ، وَ لَا خَیْرَ فِیمَنْ لَا یَأْلَفُ وَ لَا یُؤْلَف »
.
کثر الله امثالک برادر مهربان
بیابان رو خیلی دوست دارم. مخصوصا شب هاش رو. بچه تر که بودم وقتی اطراف نطنز با بچه ها می رفتیم و صبح تا عصر تو بیابان هاش بازی و می کردیم اصلا حال دیگه ای داشتم. شب ها هم که روی پشت بوم زیر اون همه ستاره می خوابیدم حسی داشتم وهمناک. انگار اصلا اون موقع، اون لحظه اونجا نبودم...
این شب ها که دوباره بار خوردیم و آمده ایم دل بیابان و روستا وقتی بعد از نیمه شب تقویم به دست توی حیاط مدرسه راه میرم همون حال و هوا رو دارم. وقتی می شنیم یه گوشه و فکر میکنم. وقتی میشینیم با یکی حرف میزنیم. وقتی گریه می کنیم و می خندیم. این شب ها عجب شب هایی شده برای من...
پ.ن:
سه شنبه ها هم بعضی موقع ها میتونه خوب باشه! حتی سه شنبه ها!
پامون به زندون باز نشده بود که اون هم الحمدلله شد!
پاشدیم اومدیم جهادی بعد باید بریم زندون!
والا با این نونهاشون....
«شان انسان در هجرت و ایمان و جهاد است و هجرت مقدمه جهاد فی سبیل اللّه است.
هجرت٬ هجرت از سنگینی ها و جاذبه ای که تو را به خاک می کشاند.
چکمه هایت را بپوش٬ توشه ات را بردار و هجرت کن...»
یه از مزخرفترین و رو اعصاب ترین کارهایی که باید بکنی برخورد با افراد مختلف _نا آشنا تا کمی آشنا_ به فراخور حال شون هست!
یعنی میخوای بری پیش فلانی یه چیزی هماهنگ کنه، یا فلانی یه مجوزی صادر کنه، یا فلانی یه راهنمایی ای بکنه، یا فلانی یه چکی رو امضا کنه، در کل یعنی کار و وظیفه شون رو انجام بدن باید باهاشون همراهی کنی. یعنی چی؟!
یعنی با جک مسخرشون بخندی، به تیکه های بعضا بی مزه شون بخندی، با تیکه همراهی شون کنی، حرف هاشون رو با حرف تایید کنی، بعضا انتقاداشون رو با سر تایید کنی، خاطراتشون رو از قدم زدن با ناصرالدین شاه تو سرسرای کاخ تا بیل زدن با بچه های جهاد توی سیستان در کنار امام بشنوی و در کل خودت نباشی تا کار راه بیافته!
همه اینا رو بذار یه طرف تازه این کار هم واسه خودت و شخصی نباشه!
پ.ن:
سه شنبه های مزخرف