در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم...

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم...
طبقه بندی موضوعی

کلش نوشت:

یک

کشور ما یکی از وارد کننده های نهاده های دامی در جهان می باشد.

کشور ما با بحران کم آبی و خشکسالی مواجه است.

در مناطق جنوبی کشور ، صیفی کاری و کشت هندوانه و خربزه و ... بسیار است.

هندوانه احتیاج به آب فراوان و منظم دارد و نسبت به تنش رطوبتی حساس است.

هر کیلو هندوانه در بهترین حالت با قیمت 200 تومان از کشاورز خریداری می شود.

کشور ما یکی از وارد کننده های دام زنده و لاشه ی کشتار شده در جهان می باشد.


دو 

یونجه یکی از نهاده های مهم دامی می باشد.

در برخی از مناطق جنوبی کشور ، گاهی 16 چین یونجه در سال برداشت می شود. (در حد گودزیلا)

نسبت تبدیل ماده ی خشک به گوشت در گوسفند یک به سیزده است. یعنی هر 13 کیلو علوفه 1 کیلوگرم گوشت تولید می کند.

یونجه در بازار کیلویی 800 تومان می باشد.

13 کیلو یونجه برابر است با ده هزار تومان ؛ یک کیلو گوشت گوسفند برابر است با 30 هزار تومان.

قیمت تمام شده ی یونجه برای کشاورز در بدترین شرایط 300 تومان می باشد.

آبیاری یونجه به مراتب کمتر از صیفی جات و هندوانه است.


سه 

روزی سه لیوان شیر بنوشید تا سالم بمانید.




پ.ن:

شیر پالم دار نخورید!

  • الف
  • الف

دیدن اره مویی و تخته سه لایی دوباره برد من رو به خاطرات اول راهنمایی و اون کارگاه زیر زمین مدرسه...

تا دوباره بعد از 8-9 سال ترغیبم کند که چیزی درست کنم.

اصلا هنر _هر چقدر هم ساده یاشه_ غلیان خاصی در من بوجود میاره؛ چه معرق، چه ویترای، چه عکس، چه فیلم و...



...

سینه ی تنگ من و بار غم او هیهات

مرد این بار گران نیست دل مسکینم

...

  • الف

آخرش معلوم شد...خبرش کل روزت رو تحت تاثیر قرار میده. اصلا روز بهتر از این می شود؟ حیف مادرش از انتظار خسته شده بود و به دیدار پسر رفته است.

همون شهید وسطی توی یادمان که همیشه بخاطر بد بودن طراحی اون یادمان مهجور بود و حالا با نام شده بود...

شهید شناسایی شد!


شهید «رضا سلمانی کردآبادی»



پ.ن:

دستی برآر...

  • الف


عکس همان کودکی که قبل تر حرفش رفت...

  • الف

شاید من در خیلی از مسائل به نظر روشنفکر بیام یا روشنفکر بازی دربیارم ولی در یه سری از مقوله ها اینقدر سنتی هستم که شاید شماها بگید «دگم»! من هم که هیچ ابایی ندارم، راحت باشید!

یکی از اون ها هم مسئله زن و ازدواج هستش...




پ.ن:

- در ساعت 23:59، تازه رسیده از سفر با لباس بیرون!

- نمیدونم چه هیزمی تری به یه سری فروختم که چند وقته گیر دادن به ازدواج من و میخوان از دستم راحت بشن!


  • الف

همیشه این تحول عظیمی که بعد از لحظه قبولی و مشخص شدن دانشگاه برای بعضی ها اتفاق میافته و ادامه داره واسم باعث تعجب بوده.

اما جدیدا یه ریشه های ازش رو پیدا کردم؛


تفاوت اینجاست که آدم ها در برخورد با ناهنجاری های که در دانشگاه و از دانشجو جماعت می بینند دو مدل (نمونه) سوال از خودشون می پرسند:

- دسته اول میگن: «چرا اینا اینجورین؟»

- دسته دوم میگن: «چرا من اینجوری نیستم؟»


شروع خیلی از تحولات از همین جاست. شهرستانی و تهرانی و شریفی و امیرکبیری و دختر و پسر هم ندارد.



پ.ن:

می بینی تو هم دچار همین بازی مسخره شده ای. سوال غلط پرسیدی...

  • الف

باورش سخت بود ولی چند وقت پیش خودش اومد دوباره پیشنهاد شروع یه کار مشترک رو داد.

گفت هرچی خوندی و نخوندی رو ول کن بیا باهم آوینی بخونیم!

یعنی برا اولین بار بود که من نرفتم به یکی پیشنهاد شروع یه کاری رو بدم!

.

.

الان چند وقتیه که داریم طرح زیر رو دنبال می کنیم؛

طرح مطالعاتی نسیم حیات



پ.ن:

این جمع هایمان اصالت دارد درست، حفظ شان هم واجب است درست.

اصلا میتونیم _ایشالا میکنیم_ و جلوی لغو رو تو جمع ها میگیریم قبول. ولی این جمع ها یه چسبی میخواد که آدم ها رو خیلی بهتر و فعال تر دور هم نگه داره؛ حالا یا یه آدم یا یه کار.

محمدرضا هم اینجا ازش نالیده و صاد (رحمة الله!) هم در اینجا بهتر و مبسوط تر به اون پرداخته.


بعد پ.ن:

ایده و کارهای خوبی با صادق و بقیه ریخته و اجرا می شود، خدا کمک کند و مستدام ان شاء الله. عجب برکاتی دارد همین گپ و گفت ها...

  • الف

خبر خواندن عقدشان توسط حاج آقا رو که شنیدم سریع بعد خوشحالی قلبی اون خاطره بد چند هفته قبل اومد تو ذهنم؛


«آره! فلانی رو یادمه سال قبل همین موقع ها بود که به هر ضرب وزوری بود جور کردن که برن پیش آقا عقد بخونن

رفتن، مهر رو هم که خب چهارده تا سکه گذاشتن

تازگی ها خبرش رسیده میخوان طلاق بگیرن....»


زنگ زدم بهش و از سر دوستی توصیه ای کردم.

بلاشک نفس حق کسی که عقد را می خواند در زندگی تان تاثیر دارد ولی اگر خودتان نخواهید براحتی می تونید همه چیز رو خراب کنید، پس "بروید باهم بسازید..."

  • الف


ساعت ها راه رفتن روی مرز خاک و آب... روی مرگ موج ها

  • الف