آرمیتا مثل پری
يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۶ ق.ظ
یادش بخیر... در حاشیه جشنواره بود. مادرش دورش شلوغ بود و داشت مصاحبه می کرد. دخترک هم کلافه این ور و آنور می رفت. آوردمش کنار صندلی ها و نشستم به حرف زدن... شیرین و با ادا حرف می زد. حرف که می زد سرش را تکان می داد؛ موهای بلندش هی تکان می خورد. می گفت "آقا" گفته موهایت را نزن!
نقاشی دوست داشت خیلی. یک خودکار آبی داشتم و چند برگه سفید. گوشه ای آرام نشست برایم نقاشی کرد...
تازه ۷ ساله شده بود...
- ۹۳/۰۹/۰۲