ما چند نفر
شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۳۸ ب.ظ
بعضی خاطرات شاید اتفاقات ساده ای باشد؛
بیرون زدن نیمه شبی از مدرسه سولدی
تا روستا رفتن و از دست سگ های گله فرار کردن
توقف ماشین های اهالی برا کمک
اون موتور سوار و نفر عقبی اش با اون چوب دستی اش
بالا رفتن از تبه های کنار مدرسه
دنبال آنتن تا بالای کوه رفتن
زنگ زدن و انتظار برای خاموش شدن اون پروژکتور لعنتی بالای دستشویی
ترس از گرگ و نقشه های احتمالی فرار را مرور کردن
بعد هم دراز کشیدن و دیدن ستاره ها و اون همه شهاب سنگ
بعد هم قل خوردن از بالای تپه ها تا پایین
اما همه این ها کنار هم با یکسری آدم خاص می شود یک خاطره به یاد ماندنی، یک شب خاص.
- ۹۳/۰۶/۰۸