- ۱ نقطه
- ۲۱ آبان ۹۴
سعید حجاریان
معصومه ابتکار
عباس عبدی
کمال تبریزی
فروز رجایی فر
علیاصغر زحمتکش
محمد هاشمی اصفهانی
اکبر رفان
محمدرضا خاتمی
محسن امینزاده
رحمان دادمان
شمسالدین وهابی
وفا تابش
محمد نعیمیپور
حسین شیخالاسلام
احمد حسینی
حسین کمالی
محمد چمنی
محمدعلی جعفری
محمدحسین شریف زادگان
محمدجواد مظفر
مرحوم رحمان دادمان
یه دور این اسم ها رو نگاه کن، از بحث های و اون روز و حال امروز این آدم ها واسه خودت یه نتیجه بگیر!
طبق روال سالهای قبل ام سه روز آخر دهه را همان جای قبلی بودم.
داشتم راه می رفتم که آسید علی را دیدم، بعد کسی آمد و دستمان را گرفت و سر سینی برنج نشاند تا پاک کنیم!
بعد آن داشتیم در باغ دانشگاه گپ می زدیم. این چند وقته با هر کسی پیرامون این موضوعی خاص صحبت کرده ام قسمتی از پازل ذهنی من را تکمیل کرده بنا به اقتضاء و عجب صحبت های کمک کننده و خوبی بود امشب.
بعد آن هم هیات هنر.
شب عاشورایی این طور گذشت...
تولید محصول «محتوا محور» جدا از نو بودن ایده اش، برای من خیلی از اولین ها را رقم زد؛
اولین پژوهش نسبتا جدی سینمایی
اولین حجم از مقاله(یا نریشن) که خودم نوشتم
اولین ضبط صدا در استودیو
اولین تدوین صدا
اولین تدوین تصویر
اولین ارائه سر کلاس های حوزه
و اولین بار که تکنولوژی به معنی واقعی کلمه دست مان را در حنا گذاشت. خدا لعنتش کند!
تجربه ای بود پر استرس ولی مهم و جالب که خیلی چیزها را یاد گرفتم و خیلی چیزها را تمرین کردم و دوباره فهمیدم که بیشتر باید مطالعه کنیم!
پ.ن:
با تشکر ویژه از محمد جواد
با احتساب این مشهد که از آن برمیگردیم 6امین مشهد با این جمع رفقای هیأت از بعد فارغ التحصیلی است و البته 7امین مشهدی است که امسال رفتم.
نگاه به این سه سال اخیر و سفرهایی که داشتیم هم جالب است، شاید همیشه مطلوب نبوده اما خوب بوده نسبتا! آنقدر که در افق دیدی که دارم، همین برنامه را برای بعد از تأهل بچه ها با مدلی متفاوت تر ببینم و علاقه مند باشم.
تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
.
.
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی
«چه کسی فکر می کرد یک لقب ساده زندگی کسی را از این رو به آن رو کند.ناصر هیچ وقت از شر این القاب خلاص نشد... اگر آن موقع دندان طمعش را می کشید و خانه را می فروخت ،شاید برای همیشه از شر آن لقب خلاص می شد. اما نفروخت و لقب رویش ماند.»
«...اگر کسی بینگارد که جدایی دین از سیاست تفکری است خاص این عصر ، دراشتباه است. بیاید و ببیند که اینجا نیز، نیم قرنی پس از حجه الوداع ، همان انگار باطل حاکم است . حکام جور را در همه طول تاریخ چاره ای نیست جز آنکه داعیه دار این اندیشه باشند، اگر نه ، مردم فطرتاً پیشوایان دین را به حکومت می پذیرند و حق هم همین است . اما در اینجا نکته ظریف دیگری نیز هست. ظاهرِ دین ، منفکّ ازحقیقت آن ،هرگز ابا ندارد که با کفر و شرک نیز جمع شود و اصلاً وقتی که دین از باطن خویش جدا شود، لاجرم به راهی اینچنین خواهد رفت.»
سیدنالشهید آوینی
فتح خون
شاید من در خیلی از مسائل به نظر روشنفکر بیام یا روشنفکر بازی دربیارم ولی در یه سری از مقوله ها اینقدر سنتی هستم که شاید شماها بگید «دگم»! من هم که هیچ ابایی ندارم، راحت باشید!
یکی از اون ها هم مسئله زن و ازدواج هستش...
پ.ن:
- در ساعت 23:59، تازه رسیده از سفر با لباس بیرون!
- نمیدونم چه هیزمی تری به یه سری فروختم که چند وقته گیر دادن به ازدواج من و میخوان از دستم راحت بشن!