- ۰ نقطه
- ۲۶ شهریور ۹۳
دیدن اره مویی و تخته سه لایی دوباره برد من رو به خاطرات اول راهنمایی و اون کارگاه زیر زمین مدرسه...
تا دوباره بعد از 8-9 سال ترغیبم کند که چیزی درست کنم.
اصلا هنر _هر چقدر هم ساده یاشه_ غلیان خاصی در من بوجود میاره؛ چه معرق، چه ویترای، چه عکس، چه فیلم و...
...
سینه ی تنگ من و بار غم او هیهات
مرد این بار گران نیست دل مسکینم
...
آخرش معلوم شد...خبرش کل روزت رو تحت تاثیر قرار میده. اصلا روز بهتر از این می شود؟ حیف مادرش از انتظار خسته شده بود و به دیدار پسر رفته است.
همون شهید وسطی توی یادمان که همیشه بخاطر بد بودن طراحی اون یادمان مهجور بود و حالا با نام شده بود...
شهید شناسایی شد!
شهید «رضا سلمانی کردآبادی»
پ.ن:
دستی برآر...
خبر خواندن عقدشان توسط حاج آقا رو که شنیدم سریع بعد خوشحالی قلبی اون خاطره بد چند هفته قبل اومد تو ذهنم؛
«آره! فلانی رو یادمه سال قبل همین موقع ها بود که به هر ضرب وزوری بود جور کردن که برن پیش آقا عقد بخونن
رفتن، مهر رو هم که خب چهارده تا سکه گذاشتن
تازگی ها خبرش رسیده میخوان طلاق بگیرن....»
زنگ زدم بهش و از سر دوستی توصیه ای کردم.
بلاشک نفس حق کسی که عقد را می خواند در زندگی تان تاثیر دارد ولی اگر خودتان نخواهید براحتی می تونید همه چیز رو خراب کنید، پس "بروید باهم بسازید..."
بعد این همه وقت تازه میخواد فایل ها رو برام ایمیل کنه، زنگ زده میگه آقا شما یه ایمیل به بنده بده که فایل ها رو «ایفاد» کنم خدمت شما.
میگم ایفاد یعنی چی؟! کلی قلمبه سلمبه میکنه که یعنی با احترام دادن و الخ.
برو عمو میخوای فایل بدی و دیر کردی که این حرفها و خالی بندی ها فایده ای نداره!
ایفاد. (ع مص ) برآمدن بر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مشرف شدن و برآمدن بر آن . (ناظم الاطباء). || سر برآوردن آهوبره و گوش استیخ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند کردن آهو سر خود را و استیخ کردن گوشهای خود را. (ناظم الاطباء). || شتافتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || بلند گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند شدن چیزی . (از ناظم الاطباء). || وفد فرستادن . (تاج المصادر بیهقی ). برسولی فرستادن نزد کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فرستادن . روانه کردن . مراسله . (فرهنگ فارسی معین ).
با تشکر ویژه از
واحد ینگه قلعه سفلا:
محمد امین
واحد سولدی:
محمد
امین
احسان
میلاد
محمدرضا
امیرحسین
رضا
و حمایت های معنوی ابوالفضل :)
واحد تهران:
مهدی
مصطفا
و خانواده محترم رجبی :)