در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم...

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم...
طبقه بندی موضوعی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد شاه حسینی» ثبت شده است

امتحان دارم، از صبح بلند شده ام و دارم میخونم که بعد از دو سه هفته پیامک می رسد.

دنبالم میای/حرف زدنمان و خبر عقد کردنت در همین مدتی که حرف نمی زدیم/صف پمپ بنزین/شکست سوییچ ماشین/ماندن کنار اتوبان/دنبال کلیدسازی/یه سر کردن ماشین/امتحان تستی ای که نفهمیدم چجوری دادم/رفتن به عمار/سخنرانی استاد/بالاخره تمام شدن قرارداد کذا/شب را با بچه ها/شام هم توی پارک رو علف ها...


همه ی اتفاقات مهم و غیرمهم و جالب و کسل کننده می شود یک روز چهارشنبه کامل!

واقعا اگر کلاس چهارشنبه ظهر تا شب نباشد چقدر اتفاق ممکن است در یک چهارشنبه بیافتد!

  • الف

بعد جلسه آخر چهارشنبه ها یک هفته ای عجیب مباحث «جنگ اول» و عوامل پیدایش و تاثیراتش که تا الان روی خیلی چیزها مشهود بوده، ذهنم رو مشغول کرده. بعلاوه حرف ها و تحلیل های استاد و بیان نقش عجیب انگلیس _البته به راحتی برای همه قابل قبول نیست_ که اصلا دید جدیدی تو زمینه مورد مطالعه ما بود.

اون یأس فلسفی که دنیا رو بعد جنگ گرفت و کلی مکاتبی که ذیل اون پدید اومدن...

سوار ماشین که شدیم تا این بالا هیچی نگفتیم و اینقدر بالا اومدیم که جاده تموم شد. حالا نشستیم و به شبِ تهران زل زدیم و من دارم این ها رو برات توضیح میدم. اصلا خیلی چیزها بعد از اون جلسه برام حل شده. همین اختلاف دیدگاهی که یک ساعت حرف مشترک زدن رو هم از ما گرفته، همین مدل زندگی های متفاوت مون، همین که از نظر من تو داری خودت رو با سر میندازی تو چاه و البته از نظر تو من دارم راه خودم رو میرم و...

میدونی من همه اش رو میندازم گردن «کارویلوپرینسیپ» اون دانشجوی 19 ساله که اگه دوباره تو اون ساندویچی سر اون خیابون نمی موند ساندویچ نمی خورد(!) و اون تیر رو شلیک نمی کرد و «آرشیدوک فرانسوا فردیناند» زنده می موند، شاید من و تو هم الان خیلی خوشحال کنار هم نشسته بودیم و من هم نیامده بودم برای خداحافظی...

خداحافظ!


  • الف

جشنواره که فیلم را دیدم تا چند ساعت صدای خرد شدن جمجمه در سکانس اول در گوشم بود...

سیاه

آزاردهنده


ببین آش چقدر شور شده که "جناب وزیر" هم اعتراضشان گرفته!

منتقد مشهور (!) هم فرموده اند: اگه یه فیلم باشه تو ایران که من موافق توقیفش باشم، همین فیلم هستش!

  • الف

می بینی؟! اصلا خیلی جسور است... توی سیاست سرک می کشد، توی اقتصاد هم. دیگر فرهنگ و روابط اجتماعی و خانواده و... را اصلا بیخیال! خودش را بزرگ و بزرگ تر جلوه می دهد. همه چیز را نقد می کند و همه را به سخره می گیرد حالا خودش و توابعش را مسخره نه ولی اگر به نقد هم بکشی چنان جنجال رسانه ای راه می اندازد که نپرس! همان که گفته بودم؛ «رسانه ای که نباید بیشتر از یک رسانه باشد!»



V for Vendetta 

(2005)

داخلی / تونل مترو

در حالی که V به سمت کریدی حرکت میکنه و همه مامورها رو میکشه و اون هم پشت سر هم بهش شلیک میکنه؛


کریدی: بمیر، بمیر، بمیر، چرا نمی میری؟

وی: پشت این نقاب چیزی بیشتر از یه جسم هست.

  پشت این نقاب یه آرمانِ آقای کریدی!

  "و آرمان ها ضد گلوله هستند..."

به ملتی شجاعت و جسارت می دهد و از دیگری غرور و عزت اش را می گیرد!

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


قدرت اثر و عمق استراتژیک اش را می بینی؟


این روزهای لندن...



  • الف

حالا همه عطش مردم برای چیزهایی مثل Magic lantern / (فانوس جادویی) و Series Photography (عکاسی متوالی) بیخیال شویم و کلا دیدن تصویر متحرک را کنار بگذاریم، برو فکر کن چه جوری شد که توی یه سال (1895) سینما توی سه تا کشور مختلف و تقریبا به صورت همزمان اختراع شد یا بهتر بگم دوریبن ها و وسایل لوازم اختراع و سینما ارائه شد؟! چرا با اینکه تقریبا ممکن بود ولی زودتر نشد؟


   - فرانسه :  Auguste and Louis Lumière                              



  - آمریکا :          Thomas Edison                                          




- انگلیس :     William Friese-Greene                                    



پ.ن:

بیخود نیست که تعریفش می کند: «وهمِ مخیلِ مصورِ متحرکِ مصوتِ فناورانه یا تکنولوژیک!»

با هیولایی طرفیم!

  • الف

مثلا 4شنبه ای رو بین امتحان دانشگاه و کلاس استاد، رفیقت پاشه بیاد بشینید بخواد کار کردن با بلاگ رو یاد بگیره!

الان این مطلب آزمایشی رو زدیم که روش یاد بگیره چکیار کنه!

از خنده داره میترکه :)

  • الف
فرآیند منطقی؛

1- صدا وسیما  -----»  دانشگاه است.
2- دانشگاه  -----»  کارخانه «آدم» سازی است.

1+2  -----»  صدا و سیما قرار است آدم هم تربیت کند!
حالا نه تنها برای خودش آدم تراز ندارد بلکه چون تعریف آدم برای خودش مشخص نیست دارد لطف می کند و گند می زند! 



به قول #استاد شاه حسینی :
هر چه سر می چرخانیم تا یه آدم تراز و شاخص، یک انسان_رسانه پیدا کنیم چندتا بیشتر نمی بینیم؛
نادر طالب زاده
دکتر نادر طالب زاده
حاج نادر
استاد طالب زاده
(خودش هم خنده اش گرفته است...)

پ.ن:
البته می گوید که حتما نادر طالب زاده غایت آدم تراز ما نیست.
  • الف

شاید (شاید!) اولین تصاویر متحرک که منجر به اختراع سینما شد رو به سال 1895 نسبت بدهند ولی شاهد مثال های موجود نشون میده شروع اون بر میگرده به چند ده سال قبل آن یعنی اواسط قرن 17! (بماند که سبقه ی آن بر میگردد به ابن هیثم بنده خدا که الان غرب نامی از او نمی آورد)! وسیله به نام مجیک لانترن (فانوس جادویی) که شبیه یک بخاری بود و با گذاشتن ذغال در آن _به عنوان منبع نور_ و قرار دادن نقاشی های شیشه ای _مثل ویترای_ به جای فیلم های سلولدیدی و گذر نور از لنز های سر آن باعث نمایش تصویر بر روی دیوار می شد و با تعویض سریع این شیشه ها اولین تصاویر متحرک بوجود آمد.


نمونه ای اولیه از مجیک لانترن ها که شبیه بخاری است!

عطش اون موقع مردم نسبت به دیدن تصویر متحرک و ری اکشن های آنها باعث شد این دوره جنینی سینما (با گذر از فانوس جادویی و Series Photography) سریعتر خود را به مرحله تولد برساند و نه یک تولد طبیعی، بلکه تولدی که از اون به عنوان «سزارین» یاد میشه!



پ.ن:

شروع تگ #استاد شاه حسینی

  • الف