- ۰ نقطه
- ۰۷ مرداد ۹۶
در پاسخ مادر درباره اینکه برنامه ی بهشت زهراء(س) جمعه هاتون چی شد میگم که:
دبه هامون گم شدن، اتاق مون رو هم گرفتن، جاروها و شیلنگ و... رو جایی نداشتیم بذاریم، دیگه هماهنگ نشد بریم.»
برمیگردم توی اتاق، پشت لپ تاپ که نشسته ام فکر می کنم، واقعا گیر کار چهارتا دبه و جارو هست؟!
بی توفیق شده ایم... حیف جمعه ها.
در محیط های بزرگ شدم که هیچ وقت فکر نمی کردم دوستی از شهرستان داشته باشم.
دانشگاه هم خیلی _و فقط کمی_ تغییری در این نظرم ایجاد نکرد اما از باقیمانده های جهادی سخت امسال یک دوست شهرستانی است، با اینکه بسیار در ارتباط و آشنایی جدید سخت گیر شده ام اما به خاطر ساده گی اش این راه را آسان کرد...
سفری که دوباره امسال در تابستان به خراسان جنوبی داشتم با هم سری به باغ میوه هایشان زدیم و خوش بود.
بسم الله
اخیرا بعد از فتح "جرف الصخر" بود که مشخصا به طور از قبل برنامه ریزی شده عکس هایی از حضور حاج قاسم سلیمانی در جبهه های مبارزه عراق علیه داعش منتشر شد، عکس هایی که البته بیشتر به نظر من برای تحقیر دشمنان بود تا هدف دیگری، چون مثلا تصویر حاج قاسم در حالی که دست در گردن «هادی العامری» فرمانده سپاه بدر عراق انداخته یا حاج قاسم و جمعی از سربازان عراقی در حال خوردن غذا ، چیز دیگری به ذهن متبادر نمی کند.
حال که دیگر سطح شناخت حاج قاسم _که بعید می دانم مردم ایران هم تا سال 90-91 حتی اسمی از ایشان شنیده بودند_ به رسانه های عمومی رسیده دور از انتظار نبوده و نیست که رسانه های مختلف غربی هم به ایشان بپردازند. رسانه هایی که بنا به ماهیت خود قصد خط دهی به افکار و اذهان مردم خود و بلکه ملت های دیگر دارند.
هفته نامه نیوزویک (NEWSWEEK) طرح روی جلد این هفته خود را به عکسی از "ژنرال سلیمانی" به همراه تیتر NEMESIS. در تیتر کناری آمده: «در اول او با آمریکا مبارزه کرد، حالا او به داعش ضربه می زند». اما nemesis همان "الهه انتقام" یونان باستان است! الهه انتقام!
اگر خوشبینی مفرط را کنار بگذاریم من این را شروعی برای "بد من" سازی از شخصیت حاج قاسم می دانم، مثل بن لادن... در صورت ادامه همین روند و اتفاقات و ادامه ناکامی های آمریکا در منطقه و در صحنه هایی که سردار سلیمانی در آن نقش دارند، حضور مستقیم و غیرمسقیم این شخصیت به صورت دشمنی ترسناک و مخوف در فیلم ها و سریال های هالیوودی مثل هوملند (homeland) … را اصلا دور از ذهن نمی دانم.
عجیب تر برایم این است که رسانه های داخلی و بعضا دوستان حزب اللهی به جای درک این شرایط و تحلیل آن، خیلی با ذوق زدگی به آن دامین می زنند.
تنها موضوعی که می ماند این است که بگویند: «آقا! دشمن باید از شیعه جماعت ترس داشته باشد». من هم می گویم: سلمنا! احسنت... معلوم هست که دشمن باید از ما بترسد. اما به نظر حقیر این رسانه هایی که الان دارند به این مقوله می پردازند وظیفه ذهنیت سازی برای عوام مردم کشورهای غربی دارند. مردمی که بنا به تعبیر قرآن حتی ممکن است بشود آنها را «مستضعف» فکری نامید. هدف ما ترساندن این جماعت است؟! اتفاقا هدف ما ترساندن مدیران و افراد پشت پرده این رسانه ها است که به این مقصود تا میزان خوبی دست پیدا کرده ایم؛ آن وقتی که چند سال قبل یک سناتور آمریکایی در مجلس شان پشت تریبون اعلام کرد که: «اگر می خواهید مشکلات تان ]در منطقه[ حل شود، قاسم سلیمانی را ترور کنید!»
همین بود منشا خیری که حالا خیلی از مردم ایشان و باقی سربازان اسلام را بهتر می شناسد و برایشان دعا می کنند.
خداحفظ تان کند سردار...
پ.ن:
متنی برای "نقطه تسلیم" و ان شاءالله منتشره در نشریه "انعکاس"
می بینی؟! اصلا خیلی جسور است... توی سیاست سرک می کشد، توی اقتصاد هم. دیگر فرهنگ و روابط اجتماعی و خانواده و... را اصلا بیخیال! خودش را بزرگ و بزرگ تر جلوه می دهد. همه چیز را نقد می کند و همه را به سخره می گیرد حالا خودش و توابعش را مسخره نه ولی اگر به نقد هم بکشی چنان جنجال رسانه ای راه می اندازد که نپرس! همان که گفته بودم؛ «رسانه ای که نباید بیشتر از یک رسانه باشد!»
V for Vendetta
(2005)
داخلی / تونل مترو
در حالی که V به سمت کریدی حرکت میکنه و همه مامورها رو میکشه و اون هم پشت سر هم بهش شلیک میکنه؛
کریدی: بمیر، بمیر، بمیر، چرا نمی میری؟
وی: پشت این نقاب چیزی بیشتر از یه جسم هست.
پشت این نقاب یه آرمانِ آقای کریدی!
"و آرمان ها ضد گلوله هستند..."
به ملتی شجاعت و جسارت می دهد و از دیگری غرور و عزت اش را می گیرد!
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
قدرت اثر و عمق استراتژیک اش را می بینی؟
این روزهای لندن...