در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم...

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم...
طبقه بندی موضوعی

۲۲ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

... و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان ، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی...

 




این ها هم:

دوست داری چطوری بمیری؟

دوست داری چطوری بمیری؟

دوست داری چطوری بمیری؟

  • الف

سه شنبه

صبح

پیامک

تسنیم/ حضرت آیت الله مهدوی کنی دقایقی پیش دار فانی را وداع گفت.

.

.

.

سه شنبه صبح و شب ندارد، از زمین و آسمان می بارد!

  • الف

الان _که ساعت 3 صبح هست_ تا از فاکتورسازی فارغ شدم. یعنی من که اینقدر خلاقم دیگه ذهنم خالی شده بود که بجز این همه اقلامی که گرفتیم(!) دیگه چی می تونیم بخریم! اینقدر حجمش زیاد بود...

بعد یه سری غر غر هم میخواستم بکنم دیگه اینقدر خسته ام بیخیال شدم!

  • الف
این روزها که کمی حرف اش در خانه بیشتر شده و من شوخی و جدی به آن جواب میدم آخرش یاد نمایشگاه قرآن 5-4 سال پیش می افتم.
با هم بین غرفه ها راه می رفتیم و دنبال قرآن برای سفره عقد آقا سعید می گشتید!

برگشتید و گفتید: کی میشه بیام برای سفره عقد تو قرآن بگیرم؟
عجیب خاطره اش در خاطرم مانده!
یادتان هست؟ 
  • الف

ساعت 6 وسط جلسه نشسته ایم، همه می خواهند همه چیز را زیر رو کنند.

این وسط محسن میزنه آروم به پهلوم؛


- مثلا امروز روز جهانی غذاست! اونوقت من و نو ناهار نخورده ایم هنوز!




*16 اکتبر روز جهانی غذا!

  • الف
فرآیند منطقی؛

1- صدا وسیما  -----»  دانشگاه است.
2- دانشگاه  -----»  کارخانه «آدم» سازی است.

1+2  -----»  صدا و سیما قرار است آدم هم تربیت کند!
حالا نه تنها برای خودش آدم تراز ندارد بلکه چون تعریف آدم برای خودش مشخص نیست دارد لطف می کند و گند می زند! 



به قول #استاد شاه حسینی :
هر چه سر می چرخانیم تا یه آدم تراز و شاخص، یک انسان_رسانه پیدا کنیم چندتا بیشتر نمی بینیم؛
نادر طالب زاده
دکتر نادر طالب زاده
حاج نادر
استاد طالب زاده
(خودش هم خنده اش گرفته است...)

پ.ن:
البته می گوید که حتما نادر طالب زاده غایت آدم تراز ما نیست.
  • الف

صبح کلاس نداشتم تا 10. بلند شدم و خرده کاری هام رو انجام دادم و راه افتادم تا به کلاس ساعت 10 برسم. تا امروز اصلا سر کلاس نرفته بودم، اصلا به همین دلیل کلاس را برداشتم. فرضی که بر اساس شنیده ها از استادش داشتم این بود که خیالم از بابت کلاس این راحت است و می شود باهاش کنار اومد. بعد کلاس که میرم باهاش صحبت کنم انگار آب سردی روی سرم ریخته باشه. اصلا راه نمیاد سر هیچ مقوله ای! ذهنیت یک ماهه ام خراب شده و داستانی به بقیه بدبختی هام اضافه!

سر ظهر زنگ میزنن که فلانی هنوز 11 میلیون تومان بدهی دارید و ما منتظر نشسته ایم عین پلنگ (!) تا بیایید و تسویه کنید!

کلاس بعدی استادش درس می پرسد! به یاد دوران ابتدایی و راهنمایی. کتاب باز می کند رقم چپ صفحه سمت راست کتاب می شود رقم یکان سوال شونده ها! 5 میاد. شماره ام 15 هست!

سر بعدی که استادش از همان اول ترم با من لج افتاده دست توی کیف ام میکنم که تمرین هاش رو بدم؛ می بینم جا گذاشتم... کلاس بعدی اش هم نشسته ام آخر کلاس و دارم برنامه هفتگی می نویسم.

بعدش نماز خوانده نخوانده راه میافتم سمت خونه. حال ماندن ندارم، ماشین رو برمیدارم و میرم هفت تیر تا دوتایی بریم کهف...

.

.

.

نشنیده بگیر، ولی کهف دو نفره هم حال خراب سه شنبه ها رو درست نمی کنه!

  • الف

فدک

مدینه

کوفه

کربلا

شام


همه داستان هایشان از امروز شروع شد، از غدیر خم...

  • الف


...

یک عمر دویدند و به جایی نرسیدند

آنان که به دستت نسپردند عنان را


بر عکس تو می گریم اگر با تو نباشم

تا خیس کنم حداقل نقش جهان را !

  • الف
ماجرایی است این فیلم های اکران نشده.
یکی شان می شود «خانه پدری» که بخاطر جو توقیف بودن بعد از اکران خروار خروار آدم می رود تا ببیندش، هر چند اینقدر رو اعصاب و خشن باشه!
و
یکی شان هم می شود «به رنگ ارغوان» که توقیف شدنش شاید نکته مثبتی بود برایش تا زمانی اکران شود که فیلم بهتر فهم شود، چون کارگردانش همیشه چند سال جلوتر را می بیند و می سازد.

برای همین اینها را فیلم های «توفیقی» می دانم نه «توقیفی»!
  • الف